اگر بخواهیم به دو جاذبه ی خراسان اشاره کنیم و یا دو عنصر هویتی خراسان و ایران را برشمریم، اولین آن را باید آرامگاه علی بن موسی الرضا بدانیم که هویت مذهبی و باور های اعتقادی حجم وسیعی از ایرانیان را معطوف خود می کند اما هویت دیگر این سرزمین خود را وام دار اثری است، که نماد ملی گرایی ایران به شمار می رود و نام ایران را برای همیشه زنده نگه داشت، از این رو، صاحب این اثر، بدون شک یکی از ستون ها هویتی این سرزمین محسوب می شود و 2safar در ادامه مسیرش به آرامگاه این نامی بزرگ آمده تا شما را با این مکان آشنا کند.
توس شهری است که بیشتر از هر اثر ، هویت و افتخار تاریخی دیگری، مفتخر به داشتن حکیم ابوالقاسم فردوسی است، اگر بخواهیم اطلاعات کوتاه و دقیقی به شما بدهیم، باید گفت که اطلاعات اندکی از زندگی شخصی این شاعر بزرگ ایرانی وجود دارد و صاحب و نویسنده ی بزرگترین اثر ملی این سرزمین را مانند بسیاری از عناصر هویت ملی مان اندک می شناسیم. بر اساس اطلاعات موجود ابوالقاسم فردوسی تقریبا در سال 329 هجری قمری در یکی از روستا های ولایت توس به دنیا می آید و در سال 416 هجری قمری نیز در محل زادگاه اش جان می سپرد، اما نام و نشان او برای همیشه یکی از درخشان ترین آثار آسمان ایران می شود.
فردوسی در دوران سامانیان سرودن شاهنامه(نام اثر ماندگار فردوسی) را آغاز کرد اما تلاطم های سیاسی این کشور به ورود و خروج نام های زیادی رو به رو شد. اما گردشگرانی که به توس می آیند، بدون شک نام فردوسی آنان را به این شهر کشانده و آوازه اش را شنیده اند و آرامگاه او امروزه یکی از جاذبه های دیدنی و گردشگری ایران، شهر مشهد و توس است، اثری زیبا، با هویت و با وقار که در ایجاد فضایی نزدیک به شاهنامه ی فردوسی بسیار موفق است. اما این بنا اثری معاصر است و شباهتی به اولین آرمگاه و مقبره ی حکیم ابوالقاسیم فردوسی، حکیم سخن و حکیم توس ندارد. بنای آرامگاه فردوسی داستانی پر از پستی و بلندی است که مانند تاریخ این سرزمین فراز ها و فرود های بسیاری را از سرگذرانیده است. اولین بار یکی از علاقه مندان حکیم، به نام ارسلان جاذب بنایی کوچک و ساده بر روی محل دفن او ساخته می شود، اما داستان مختلفی برای ویرانی او وجود دارد، عده ای بر این باورند که آن آرامگاه 100 سال پا برجا بوده و برخی هم از ویرانی او در خلال این سال ها خبر می دهد. به طوری که در کتاب ها و سفر نامه های مختلف از آرامگاه حکیم به صورت پراکنده سخن به میان آمده، اما نشان و اثری از آن در دست نیست، با این حال چندین بار هم مقبره ی حکیم توس را با بهانه های مختلف از جمله ساخت قلعه در توس ویران کرده اند. تا اینکه در روزگار نزدیک تر یعنی در دوران ناصر الدین شاه قاجار ، با تلاش آرامگاه حکیم یافت می شود و بنایی ساده بر روی آن ساخته می شود، اما با روی کار آمدن رضا شاه پهلوی، باور های ملی گرایانه تقویت می شوند و فردوسی هم سردمدار این هویت ایرانی طی قرن ها است. از این رو، ساخت آرامگاهی در خور این شخصیت تاریخی در دوران پهلوی در دستور کار قرار می گیرد، که در ادامه از آن سخن خواهیم گفت.
گردشگرانی که به آرامگاه فردوسی رفته اند، بنایی با شکوه و زیبا را در آنجا خواهند دید، اثری که در شکل گیری فضای حماسی و تاریخی این مکان نقش بسزایی دارد. این اثر که امروزه با توجه به نقش محوری حکیم ابواقاسم فردوسی در تمدن و فرهنگ ایرانی، به یکی از جاذبه های گردشگری مهم در خراسان بدل شده است، در دوران پهلوی اول ساخته شد، با روی کار آمدن پهلوی، باز آفرینی نماد های باستانی و ملی در دستور کار قرار گرفت و هویت ایرانی بر حول مشخصه های تاریخی از سوی حکومت شکل می گرفت. از این رو، ابوالقاسم فردوسی نماد ملی گرایی ایرانی و حافظ هویت ایرانی طی قرن ها خاموشی بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. مقبره ی او در خور چنین شخصیت فرهنگی و ملی نبود. به همین خاطر بازسازی و ساخت اثری فاخر به انجمن ملی ایران سپرده شد. در ساخت این آرامگاه نمی توان نامی از کریم طاهرزاده بهزاد مهندس و معمار ایرانی معروف و بنام دوران مشروطه و آندره گدار(معمار و باستان شناس شهیر فرانسوی که آثاری مانند موزه ی ایران باستان و حافظیه شیراز از جمله آثار و طراحی های اوست، که پیش تر در سایت 2safar آنها را معرفی کردیم) نبرد. طرح گدار با دستکاری و تغییراتی از سوی طاهرزاده بهزاد در سال 1313 پرده بردای شد اما عدم استحکام سازه باعث تخریب بخش هایی از آن شد و هوشنگ سیحون (طراح، نقاش، معمار برجسته ی ایرانی که آرامگاه خیام، نادر شاه افشار و آرامگاه بوعلی سینا از جمله آثار فاخر او به شمار می آیند، که 2safar در خلال معرفی جاذبه های گردشگری ایران به آنها پرداخته است) در دهه 1340 مسئول ساخت دوباره ی آرامگاه حکیم توس شد و سیحون با الگو برداری از طرح اولیه بنا سازه ی کنونی را ساخت.
آرامگاه حکیم توس و پاسدار هویت و تاریخ ایرانی و همچنین زبان فارسی، در باغی به مساحت 6 هکتار بنا قرار گرفته است، که بنای چهارگوش با مساحتی در حدود هزار متر مربع بر بالای محل دفن فردوسی ساخته شده است، پله های مانند قصر ها و دیگر بنا های باستانی و هخامنشی از چهار طرف گردشگران را به محل ورودی آرامگاه می رساند. گردشگران در روی سنگ های مرمرین می توانند، اشعار فردوسی را مشاهده نمایند. از دیگر المان های معماری ایران باستان در این آرامگاه می توان به سرستون های کنج سازه ی مکعبی، سنگ نگاره های اطراف کتیبه ها، سر ستون های دو سر گاو مانند و نشان فروهر(صورت اوستایی فروشی) اشاره کرد و ساختار کلی بنا هم زیگورات چغازنبیل را در ذهن تداعی می کند و به طور کامل می توان این آرامگاه را اثری فاخر ، باشکوه و نمونه ای برگرفته از معماری ایران باستان دانست.
از دیگر، قسمت های دیدنی و زیبای فضای بیرونی آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی می توان به مجسمه ی زیبا و تماشایی فردوسی اشاره کرد که در مقابل سازه مکعبی تصویری بسیار دلنشین پیدا کرده است، این اثر ساخته ی ابوالحسن صدیقی (نقاش و مجسمه ساز معروف ایرانی که از شاگردان کمال الملک بود) می باشد، که از سنگ مرمر ساخته شده و اثری بسیار معروف و باشکوه است. کلیت فضای بیرونی آرامگاه تداعی کننده ی هویت ملی ایرانی است، که در محیط داخلی آرامگاه هم این خط سیر ادامه دارد و در ادامه ی مسیر به بخش های مختلف قسمت های داخلی خواهیم رفت.
سفر ما در آرامگاه فردوسی هنوز ادامه دارد. در ادامه ی معرفی آرامگاه حکیم توس، از پله های ورودی آرامگاه پایین می رویم و با بخش های داخلی این آرامگاه آشنا می شویم، فضا و طراحی داخلی آرامگاه هم مانند فضایی بیرونی برگرفته از المان های معماری ایران باستان است که در گوشه و کنار آن مشخصه ها و نمود های فرهنگی و تمدنی آن به چشم می خورد. برخی بر این باورند که طراحی اولیه این بنا برگرفته از زیگورات چغازنبیل است اما عده ای هم به درستی میان آرامگاه فردوسی و مقبره ی کوروش هم شباهت شکلی قائل هستند. از این رو، می توان به این نکته رسید که آرامگاه فردوسی مجموعه ای از المان های معماری ایران باستان از زیگورات و پاسارگاد تا تخت جمشید و دیگر بنا های باستانی ایران زمین است.
بخش داخلی آرامگاه فردوسی یا کاشی های کاری و سنگ های مرمر تزئین شده که کاشی کاری ها در سقف و بخش های از دیوار های ورودی به صورت دیوار چین در این فضا به کار رفته است، بر روی دیوار های تالار زیرین اشعار فردوسی به صورت کتیبه حکاکی شده است. قبر حکیم توس در وسط تالار واقع شده است. از دیگر مشخصات بخش داخلی آرامگاه می توان به ستون های متعدد در تالار اشاره کرد که آن هم بخشی از طراحی معماری این بنای زیباست. آرامگاه فردوسی بسیار به اشعار و برداشت ما نسبت به شخصیت او نزدیک است، فضایی که بقا بهره مندی از ابزار و امکانات عهد فردوسی، در پی زنده کردن هویتی باستانی و ملی است و درست در آرامگاه فردوسی هم معماری ایرانی دوران اسلامی، در خدمت الگو ها و المان های معماری ایران باستان قرار گرفته است و گردشگران می توانند در بخش ها و لایه های مختلف این فضا را حس کنند.
یکی از زیبا ترین بخش های تالار داخلی آرامگاه، سنگ نگاره های زیبایی هستند که برخی از داستان نقل شده در شاهنامه را به تصویر کشیده اند. از جمله داستان هایی که در این سنگ نگاره ها داستان های شاهنامه روایت می شودمی توان به داستان پناه گرفتن زال به سیمرغ و پرورش یافتن او اشاره کرد که به زیبایی هرچه تمام تر نشان داده شده است. این تصاویر سنگی به ترتیب سیر داستان های روایت شده در شاهنامه را پی می گیرد و گردشگران با هر سنگ نگاره داستان شاهنامه پیش خواهند برد. در دیگر تصویر حکاکی شده در تالار مرکزی نبر زال با شیر در معرض دید قرار دارد. سنگ نگاره ی دیگر هم نبرد های رستم با اژده ها و دیو سپید را نشان داده است، رام کردن رخش و چاره جویی چگونگی شکست اسفندیار از سیمرغ توسط رستم و همچنین رفتن رستم به سمت مازندران نیز از دیگر سنگ نگاره های مرتبط با شخصیت افسانه ای کتاب شاهنامه یعنی رستم می باشند.
از دیگر داستان های معروف شاهنامه که به شکل سنگ نگاره درآمده، شمایل ضحاک مار دوش و قیام کاوه در مقابل ضحاک است که از جمله داستان های محبوب در شاهنامه است و گردشگران هم به سنگ نگاره این داستان توجه بیشتری دارند. در مجموعه، گردشگران به یکی از جاذبه های فرهنگی و هویتی ایران قدم می گذارند، جاذبه ای ارزشمند ترین پایه های هویتی این سرزمین یعنی زبان پارسی و هویت ایرانی را حفظ کرده و در قالب داستان های متنوع روای تاریخ این سرزمین بوده است.