نقش رستم فارس
آرامگاه خشایارشا یکی از معروف ترین پادشاهان سلسله ی هخامنشیان در تاریخ، نیز در مجموعه باستانی نقش رستم قرار دارد. این آرامگاه که مانند دیگر آرامگاه های هخامنشی در نقش رستم، گور دخمه ای در دل کوه به شمار می آید.
اگر تاریخ را حاکمان نوشته باشند و سرگذشت تاریخ در میان هزاران کتاب نوشته شده و در لابه لای راست و دروغ مورخان گم شده باشد، اما هنوز چنان جذاب و فریبنده است که انسان امروز در پی کشف حقیقت های ناگفته است و زیبایی بنا های تاریخی و باستانی در پی کنجکاوی آدمی برای پیدا کردن هویت های چندگانه و تکه تکه شده اش صد چندان می شود.
ایران صحنه ی وسیعی از تکه های گمشده و دور افتاده ایی است که هر کدام روایت گر بخشی از هویت رنگانگ این سرزمین به شمار می روند، هویتی که با تمامی رنگ های متنوع اش همواره در سرزمینی واحد معنای پیدا می کند. یکی از این پازل های دور افتاده ، نقش رستم در استان فارس و در نزدیکی شهر شیراز است، این بنای باستانی و با ابهت در 5 کیلومتری مجموعه تخت جمشید و در شمال شهر مرودشت قرار دارد و در نوع خود یکی از بی نظیر ترین آثار باستانی ایران محسوب می شود ،که حافظ تاریخ و هویت چندین دوره ی تاریخی در عصر باستان ایران بوده و امروزه مجموعه ای ناب برای علاقه مندان به تاریخ و گردشگران خوش ذوق است.
نقش رستم نامی است که ایرانیان به دلیل عدم آگاهی دقیق از چند و چون سنگ نوشته ها و نقش ها و حتی آرامگاه های این اثر باستانی بر آن گذاشته اند و با توجه به نقوش سنگی دیواره های کوه و براساس داستان های اساطیری شاهنامه و قهرمان آن رستم ، این اثر تاریخی را نقش رستم نامیدند، که شاید غربت ستون های هویتی ایرانیان را بهتر نشان دهد.
این اثر باستانی بر روی کوهی که آن را حاجی آباد می نامند(که بر خی از باستان شناسان از آن به عنوان کوه دو گنبد یاد کرده اند) قرار دارد. از نام های دیگر این اثر باستانی می توان به سه گنبد(چرا که بر روی تخته جمشید سه قله ی و یا گنبد کوه نمایان است)،کوه استخر، کوه نِفِشت هم اشاره کرد اما نقش رستم به عنوان اسم این اثر باستانی از شهرت بیشتری برخوردار است.
آثار و بقایای باستانی در نقش رستم به حدود 1200 سال پیش از میلاد مسیح باز می گردند که برخی از نقوش و سنگ نقش ها در دوران ایلامیان (عیلامیان) و پیش از ماد ها باز می گردد، اثری بی نظیر از دورانی که افسانه مانند و در هاله ای از اتفاقاتی کدر و نامشخص برای ما روایت شده اند، البته اثر بازمانده از دوران ایلامی در دوران ساسانیان با تخریب های مواجه می شود تا سنگ نقش های پادشاهان ساسانی جای آنها را بگیرند.
نقش رستم بر اساس یافته های باستان شناسان روایت گر سه دوره باستانی است و آثار ایلامیان، هخامنشیان و ساسانیان این مجموعه ی مسحور کننده را شکل می دهند و هر کدام در بر دارنده هویت آن دوره ی تاریخی می باشند. در ادامه به تفصیل آثار و آرامگاه های این اثر باستانی را برای شما معرفی خواهیم کرد.
در ادامه ی معرفی جاذبه های گردشگری ایران در شهر های مختلف به نقش رستم در نزدیکی شهر مرودشت رسیدیم و همان طور که گفتیم، این اثر باستانی دربردارنده ی سه دوره ی مختلف تاریخی است که بر اساس نظر کارشناسان هر کدام از این این دوره های تاریخی عصر باستان دارای فواصل زمانی چند صد ساله ای هم هستند و از این رو، طیف وسیعی از دوران باستانی ایران را در بر می گیرد.
قدیمی ترین بخش نقش رستم، نقوش برجسته و حکاکی شده ایی که از دوران ایلامیان بر جای مانده است، البته بخش هایی از این اثر تاریخی و باستانی در همان دوران باستان یعنی در دوران ساسانیان و به دستور بهرام دوم تخریب می شود و نقوش شاه ساسانی و درباریانش ، جای نقوش ایلامی را می گیرد.
اما همان نقوش برجای مانده عصر ایلامی(عیلامی) هم حاوی نکات مهمی است که جذابیت بسیاری دارد، ایزد و ایزد بانویی که دست به سینه به نقشی که از میان رفته احترام می گذارند و این نقش به باور بسیاری خدایی است، عده بر این باور هستند که این اثر ایلامی متعلق به 3 تا 4 هزار سال پیش از میلاد اما برخی از باستان شناسان بر اساس کلاه و لباس های دو تصویر موجود آن را مربوط به 800 سال پیش از میلاد مسیح می دانند، البته ساختار برجای مانده از بقایای اثر ایلامی ، شباهت زیادی به نقش برجسته ی کورنگان دارد که آن اثر بر اساس یافته های باستان شناسان متعلق به 1200 سال پیش از میلاد مسیح است، اما حیف که قسمت اعظمی از این اثر ایلامی تخریب شد اما همچنان این نقش های سنگی اهمیت تاریخی بسیاری دارند.
تکه ی جدا افتاده و مکعب مانند در مقابل کوه بیش از همه برای گردشگران جلب توجه می کند، اثری راز آلود که هنوز باستان شناسان به یک نظر در مورد آن نرسیده اند. این اثر را کعبه ی زردتشت می دانند ، اثری که براساس یافته های تاریخی تنها در دوران ساسانی به نام بن خانک نامیده می شده و از نام آن در زمان ساختش یعنی در دروان هخامنشیان اطلاعی در دست نیست.
اما از آنجایی که ساختمان بنا به شکل مکعب مانند ساخته شده و تنها ورودی این مکان از طریق پله های زیبا قابل دسترسی است در دوران پس از اسلام به باور بسیاری، اعراب تصور می کردند که این بنا هم مانند کعبه در مکه است و از این رو آن را کعبه ی زردتشت به عنوان دین ایرانیان پیش از اسلام نامیدند و امروزه هم به همان نام خوانده می شود، کتیبه های منقوش بر روی این اثر باستانی نیز در دوران ساسانی به سه زبان ساسانی، اشکانی و یونانی به این بنا اضافه شده که نشان می دهد ، بنا بیشتر از آنکه یه معبد، آرامگاه هخامنشی و یا آتشکده ی محل نگهداری آتش مقدس باشد، در حکومت مذهبی ساسانی محل نگهداری اسناد مهم دینی و حکومتی بوده است.
این بنای باستانی با معماری زیبا و خاص اش بای گردشگران بدون شک اثر قابل توجه است که در ارتفاعی 14 متری ساخته شده و شکل و ساختار پله ها، دیوار های و بخش های مختلف آن هویت معماری دوران باستان ایران را در قالب های مختلف به نمایش می گذارد.
پس از بازدید از نقوش سنگی متعلق به ایلامیان و بنای رمزآلود مشهور به کعبه ی زردتشت که پیش تر آنها را معرفی کردیم ، به آثار و بقایای دوران هخامنشی رو به رو خواهیم بود. بزرگترین آثار هخامنشی هم در 6 کیلومتری نقش رستم قرار گرفته است و شما می توانید برای آشنایی بیشتر با مجموعه تاریخی تخت جمشید به سایت 2SAFAR سری بزنید.
اما بقایای دوران هخامنشی در نقش رستم چنان وهم انگیز هستند که ابهت و اقتدار هخامنشی را در کنار مقابر پادشاهانش به گردشگران انتقال می دهند، نقش رستم محل دفن چهار پادشاه بزرگ هخامنشی است و گردشگران می توانند در این مجموعه ی باستانی، آرامگاه های داریوش بزرگ پادشاه افسانه ای ایران ، خشایارشا (شاه شاهان ، پادشاهی که سپاهیانش تا دروازه های آتن پیش رفتند و صدای سم اسبان او هنوز هم در اروپا به گوش می رسد) ، اردشیر اول و داریوش دوم را از نزدیک ببینند.
آرامگاه داریوش کبیر به عنوان یکی از پادشاهان هخامنشی بر روی صخره ای 60 متری ، با ارتفاعی بالغ بر 26 متر از زمین ساخته شده است، هرچند به باور برخی از باستان شناسان این آرامگاه در دوران ساختش در ارتفاع بلند تری نسبت به زمین قرار داشته است.بر اساس گفته ی باستان شناسان با شروع ساخت برخی از سازه های تخت جمشید ، داریوش دستور ساخت آرامگاه خود را نیز صادر می کند.
آرامگاه داریوش با ویژگی های معماری خاصی ساخته شده است، که آن را ایده ی خود داریوش می دانند، کنده کاری های آرامگاه داریوش به شکلی صلیب مانند از دور نمایان می باشند. باستان شناسان بر اساس نوشته های مندرج در کتیبه های این قسمت از نقش رستم، آن را آرامگاه داریوش کبیر می دانند. یکی از نکات بارز در آرامگاه داریوش کبیر اِلمان های معماری، هویت های نقوش سنگی هخامنشی در جز به جز این آرامگاه و دیگر آرامگاه های پادشاهان هخامنشی در نقش رستم است.
بالای در ورودی کوچک آرامگاه کتیبه ای وجود دارد که نماد های هخامنشی مانند فروهر ، آتش مقدس در آتشدان شاهی هخامنشی و مردمان سرزمین های متعلق به ایران با لباس ها و نماد های مختلف کنده کاری شده اند. نمایی باشکوه از هنر و اقتدار پادشاهی هخامنشی که همچنان یکی از استوار ترین پایه های هویت ایران را به خود اختصاص داده است.
در ورودی آرامگاه در دوران هخامنشی مهرو موم بوده ، و امروزه هرچند قابل دست رس نیست اما در کنار قبر پادشاه 8 قبر دیگر وجود دارد که هویت قبر پادشاه هم قابل تشخیص نیست و مدرکی هم برای تعیین آن وجود ندارد، اما به باور باستان شناسان همسر و نزدیکان داریوش در قبر های دیگر این آرامگاه قرار دارند.
نقوش سنگی زیبا، نقش سنگی داریوش و اهورامزدا از دیگر بخش های این آرامگاه به شمار می آیند، که مهارت و توانایی معماری عهد هخامنشی را رخ می کشند. سنگ نبشته های داریوش کبیر بر آرامگاه خود نیز یکی از جذاب ترین بخش های آرامگاه است، که به سه زبان ایران باستان، ایلامی و اکدی نوشته شده اند، دو نوشته ای که پادشاه شهیر ایران را برای ما مقتدر تر و بزرگ تر خواهد کرد.
آرامگاه خشایارشا در قسمت شرق آرامگاه داریوش کبیر قرار گرفته و با الگو برداری از ساختار معماری و شکل ظاهری گور دخمه ی داریوش کبیر ساخته شده است. تصاویر مردمان مناطق ایران از سرزمین ها مختلف در زیر نقوش سنگی فروهر و تصویر خشایارشا نقش بسته است که دقیقا از طرح آرامگاه داریوش کبیر الگو برداری کرده اند، به نوعی الگوی طراحی شده و ابداعی داریوش کبیر در دیگر آرامگاه صلیبی شکل نقش رستم تکرار شده اند.
اما در کنده کاری های این آرامگاه نوشته ای وجود ندارد که دلالت بر آرامگاه خشایارشا داشته باشد اما به دلیل وجود نقوش هنر های تزئینی بکار رفته مختص دوران داریوش کبیر و خشایارشا در این آرامگاه هم آن را به خشایارشا منتسب می کنند، هرچند وجود سه قبر ساده باز هم امکان شناسایی دقیق قبر متعلق به خشایارشا را غیر ممکن کرده است.
آرامگاه سوم در نقش رستم که در سمت چپ آرامگاه داریوش کبیر قرار دارد، منتسب به اردشیر یکم است. چرایی این شناسایی هم عدم ظرافت ها و تغییر جزئیات حکاکی شده است که تغییر سبک معماری را نمایان می کند. این کم شدن نقوش در غالب گل ها و شکل حلقه فروهر و دیگر جزئیات متعلق به معماری عصر داریوش و خشایار شاه به روشنی مشهود است و در زیر در ورودی این آرامگاه هم نقوش سنگی نبرد هرمز دوم را نشان می دهند. در درون آرامگاه هم سه قبر وجود که البته این بار یکی از قبر با دو تای دیگر دارای تفاوت است و آن قبر متفاوت را محل دفن اردشیر یکم می دانند.
آرامگاه داریوش دوم هم در کنار گور دخمه ی اردشیر یکم قرار گرفته که با همان شکل کلی و صلیبی آرامگاه های دیگر مشخص است ، این آرامگاه درست مقابل کعبه ی زردتشت است. تکرار اِلمان های معماری متفاوت نسبت آرامگاه های داریوش کبیر و خشایارشا و شباهت این آرامگاه به گور دخمه ی اردشیر یکم و قرار داشتن آرامگاه پس از آرامگاه اردشیر یکم آن را متعلق به داریوش دوم می دانند و در این آرامگاه هم قبر پادشاه نسبت به دو قبر دیگر این آرامگاه دارای تفاوت است.
هویت معماری عصر هخامنشی دارای اِلمان های مشخصی است ، اما در همین دوره با توجه به فاصله چندین قرنی آنها تفاوت هایی هم در شکل ساختاری ، تزئینات بکار رفته و ظرافت های هنری وجود دارد. هرچند گردشگران در تخت جمشید ظرافت و دقت بالاتری را در همه ی اجزای قصر ها و پله ها و ستون ها خواهند دید هرچند در آنجا تفاوت هایی در شکل و ساخت وجود دارد اما ظرافت و دقت کاسته نشده است.
گردشگران در نقش رستم شاهد چهار آرامگاه ، با شباهت های ساختاری و تفاوت های جزئی هستند ، و لذت بخش بودن تاریخ و مزه لذیذ گذر در زمان را در این مکان باستانی تجربه می کنند . بیش از همیشه می توانند در کنار نقش رستم بنشینند و داستان گذران بشر را نظاره گر باشند.
پس از معرفی آرامگاه پادشاهان هخامنشی در نقش رستم به سنگ نگاره های واپسین پادشاهی ایران باستان و آخرین حکومت ایرانی قبل از حمله اعراب به ایران می رسیم. وقتی به سنگ نگاره های ساسانی دقت می کنیم، بخش از هویت مجموعه نقش رستم برای ما روشن تر می شود و شکوه وعظمت این آثار سمت و جهتی دینی و مذهبی پیدا می کنند، که نشان دهنده تقدیس این مکان در دوران مختلف باستان ایران بوده است.
همان طور که در نقوش ایلامی دیدیم خدایی مورد تقدس گرفته و آرامگاه های پادشاهان هخامنشی هم از مفاهیم مذهبی و نقوش آتشدان و اهورامزدا شکل گرفته اند، کعبه زردتشت هم داستان خود را دارد. اما وقتی به نقوش سنگی متعلق به دوران ساسانی می رسیم، این خط سیر تقدس گرایانه در نقش رستم ادامه می یابد و اهورامزدا نقش پر رنگی در در سنگ نگاره های ساسانی دارد، که البته باید توجه داشت که امپراتوری ساسانی دارای ماهیت مذهبی تر است، اما خط سیر تقدس گرایی مذهبی و دینی همچنان یکی از بخش های هویتی سنگ نگاره های نقش رستم به شمار می رود.
سالم ترین و زیبا ترین نقوش سنگی ساسانی متعلق به سنگ نگاره منتسب به اردشیر بابکان و اهورامزدا است که از ابتدایی ترین تصاویر انسان نگارایانه از اهورامزدا به شمار می رود. این سنگ نگاره سالم در حدود 14 متر مساحت دارد که در دل یکی از صخره های کوه نقش رستم تراشیده شده و در این تصویر اردشیر بابکان و ایستاده بر اسب بر روی نقوشی که آخرین پادشاه اشکانی را به تصویر می کشد حلقه و یا دیهیم که به عنوان فره ایزدی شاهانه ی ایرانی است ، را از اهورامزدا که اوهم ایستاده بر اسب بر پیکر اهریمن ایستاده تحویل می گیرد و سنگ نوشته های این کتیبه هم بر تخت نشستن اردشیر بابکان و تصویر اهورامزدا را به نمایش گذاشته است.
از دیگر نقوش سنگی نقش رستم می توان به کتیبه ای اشاره کرد که پیروزی شاپور دوم بر امپراتوری روم را به تصویر کشیده است. این سنگ نگاره که از نقوش سنگی زیبای نقش رستم به شمار می رود یکی از جدل های باستان شناسان مختلف به شمار می رود که در اشخاص در این تصویر را با ادله و بهانه گوناگون رد می کنند، عده ای وجود والرین پادشاه شکست خورده رومی را تکذیب می کنند و عده ای هم فیلیپ عرب را آنی نمی دانند که در تصویر هست.
اما صحت و سقم این نوشته های تاریخی غیر دقیق را باید از نویسندگانی پرسید که دیگر وجود ندارند، شاید این سنگ نگاره های زیبا ساسانی، که در اوج هنر و ظرافت به اندازه ی طبیعی کشیده شده اند و حتی جزئیات لباس ها و زیور آلات اسب ها هم به شهادت تاریخ و باستان شناسان درست و به جاهستند، تصویر سه گانه ای از پیروزی های تاریخی شاپور دوم باشند اما آنچه در این سنگ نگاره ثبت شده و تاریخ مؤید آن است فتوحاتی است که امپراتوری ساسانی در دوران شاپور دوم کسب کرده است و این اثر تاریخی گواه برای علاقه و مندان گردشگرانی است که پا در مجموعه ی بی نظیر نقش رستم می گذارند.
سنگ نگاره ها ساسانی در نقش رستم در بخش های مختلفی از کوه قرار دارند، از دیگر سنگ نگاره ها نقوش سنگی است که به دستور بهرام دوم بر روی نقوش سنگی ایلامی کشیده می شود. به دستور وی بخش از آثار سنگی ایلامیان که پیش تر در سایت 2safar آنها را معرفی کردیم، تخریب می شود و فضایی به مسحت 10 متر محل شکل گیری نقوش سنگی بهرام دوم و دربایان او می شود.
هرچند این اثر باستانی آسیب چندانی ندیده و هنوز هم با جزئیات گوناگون یکی از جذابیت های گردشگری نقش رستم به شمار می آید اما تخریب نقوش ایلامی لذت تماشای این اثر باستانی تا حدی کم می کند و تلخی تاریخ نگاری حاکمان را به شکلی زنده تر نشان می دهد. در این سنگ نگاره بخش هایی از هویت تاریخی سلسله ساسانی در عهد بهرام دوم و شخصیت هایی چون ملکه و شاید بهرام سوم را هم نمایان می کند. این اثر در کنار نقش اهورامزدا و ارشیر بابکان قرار گرفته است.
در زیر آرامگاه داریوش کبیر هم دو صحنه نبرد در دوران پادشاهی بهرام دوم وجود دارد، که صحنه پیروزی این پادشاه در جنگ را به تصویر می کشد، در این نقش های مرتبط تنها شخصیت بهرام دوم تعیین شده هرچند در نقش پایین تر شاه سوار بر اسب و پیروز میدان را بهرام سوم هم می دانند و بر اساس مشخصات ظاهری سنگ نگاره و سبک لباس و آرایش صورت آن را ولیعهد بهرام دوم می خوانند.
نقش آناهیتا و نرسی هم از دیگر نقش های زیبای نقش رستم به شمار می آیند که جزئیات بکار رفته در این اثر هنری برای گردشگران دیدنی و جالب توجه خواهد بود. سنگ نگاره های ساسانی به روشنی بخش هایی از هویت ایران باستان را به خوبی منتقل می کنند و این فرآیندی است که در کاوش های باستان شناسان اهمیت بیشتری پیدا می کند، شکل تاج ، مو های و لباس های نقوش مختلف پرده از بسیاری راز ها برداشته و مهر تاییدی بر بسیاری از نقل قول ها بوده است.
سنگ نگاره ی دیگری که گردشگران در نقش رستم شاهد آن خواهند بود، نقوش سنگی آسیب دیده و تخریب شده ای است که در زیر آرامگاه اردشیر اول قرار دارد ، که آن را منتسب به هرمز دوم و پسرش آذر نرسه می دانند ، در تصویر کلی واضح تر هرمز دوم در حال نبرد است و هرچند چهره ی شاه مخدوش شده اما تاج آن تعین کننده ی هویت شاه می باشد. ، در کنار این نقش نگاره ای وجود دارد که نیمه تمام مانده و آن به دلیل حکومت کوتاه مدت آذرنرسه فرزند هرمز دوم است.
سنگ نگاره ی نبرد شاپور دوم هم در زیر آرامگاه داریوش دوم و رو به روی کعبه زردتشت قرار دارد، به دلیل تخریب ها و آسیب هایی که بر این نقش وارد شده، تصویر درست و دقیقی از این اثر مشاهده نمی شود اما باستان شناسان بر اساس کنگره های تاج پادشاه این صحنه ی نبرد پادشاه اسب سوار را شاپور دوم می دانند.
اما آخرین اثر باستانی موجود در نقش رستم صفحه تراشیده شده ای است که باستان شناسان به دلیل شباهت در تراش کوه به سبک فرهاد تراش در بیستون آن را به خسرو پرویز منتسب می دانند ، اثری که به شکلی شاهانه آماده ی نقوشی شاهی بوده اما تاریخ در کنار تمام این نقوش و آرامگاه ها و آثار باستانی درس دیگری را بر این مجموعه ثبت کرده و آن ناپایداری شکوه شاهانه ای بوده که نتوانسته است اثر شاهانه اش را به پایان برساند.