کاخ هدیش شیراز
در پیچ و تاب ستون های بر خاک افتاده ی تخت جمشید، گردشگران در کنار هنر معماری و ظرافت هنرمندانه ایرانیان عهد باستان، تاریخی سرزمینی را مشاهده می کنند، که شکوه و تمدنشان را وام دار این دوران اند. پادشاهان شکوه عظمت شان را حد و مرز های قلمروی شان و یا کاخ های شان به رخ می کشیده اند و هنر مندی و ظرافت بکار برده شده در کاخ هخامنشی هم خبر از اهمیت موضوع دارد.
خشایارشا از پادشاهان به نام شرق به شمار می آید، که مرز های امپراتوری اش را تا قلب اروپا پیش برد و یکی از بزرگترین امپراتوری های تاریخ جهان را ایجاد کرد و این خود مشوق بسیاری از گردشگران خواهد بود تا کاخ خصوصی این پادشاه شهیر را ببینند.
کاخ هدیش کاخ خصوصی خشایار شا بوده که به روایت برخی از باستان شناسان به دستور داریوش بنا شده، اما آنچه که قابل تاکید و اشاره است، کتیبه ایی است که از زبان خشایارشا اهورامزدا را ستایش می کند و او را برای سرزمین و کشور سپاس می گوید و در ادامه هم این بنای تاریخی هدیش ساخته خود می خواند، که مستند ترین روایت عینی محسوب می شود.
کاخ هدیش دارای مساحتی در حدود 2550 متر مربع است در جنوب صفه ی تخت جمشید قرار دارد و یک حیاط این کاخ را به کاخ تچر و کاخ آپادانا وصل می کند. این کاخ به صورت غربی – شرقی ساخته شده و یک ایوان هم در قسمت جنوبی این کاخ قرار داشته است که در این ایوان 12 ستون وجود داشته است.
بدلیل ارتفاع بلند تر کاخ مانند دیگر کاخ های تخت جمشید، پلکان در این کاخ هم وجود دارد از جمله بخش های زیبا و مورد توجه کاخ هدیش به شمار می آیند ، که در کنار زیبایی تغییر سطح و شکست در سطوح با نقوش حجاری شده متنوع جلوه های باشکوهی از هنر معماری هنرمندان ایرانی عهد باستان را به گردشگران نشان می دهد.
بخش بزرگی از کاخ هدیش را تالار مرکزی شکل می دهد، که 6 ستون در 6 ردیف سقف بزرگ این تالار را تشکیل می دهند، که تصور چنین کاخی، حتی در خرابه های امروزش هم پر جلال و جبروت است. در یگی از چار چوب های سنگی در های این کاخ که می توان آن را درگاه نامید، نقشی از خشایار شا با تاج صاف و بدون کنگره وجود دارد، که یکی از جذاب ترین قسمت های کاخ هدیش است.
چشم انداز ایوان کاخ به سمت دشت مرودشت هم یکی دیگر از ویژگی های کاخ هدیش به شمار می آید. در کاخ هدیش مانند دیگر بخش های مجموعه تخت جمشید نقوش سنگی یکی از هویت های معماری عهد هخامنشی است، که در بردارنده ی راز ها و حقایق اجتماعی بسیاری است که همواره یکی از دلمشغولی های باستان شناسان به شمار می آید.
به روایت باستان شناسان و مورخان، اسکندر پس از غارت کاخ های تخت جمشید و پس از چپاول آنچه که برایش ناخورده بر جای ماند، آتش کشیدن کاخ های هخامنشی تخت جمشید از هدیش آغاز کرد و آن را در تلافی حمله خشایارشا به آتن دانسته اند.